نوشته شده توسط : perana

ولنتاین کی بود ؟ اصن ولنتاین چیه ؟ مناسبتش چیه ؟ چی میدن چی میگیرن ؟ ما یه سیزده بدر میدونیم بعلاوه یه عید نوروز ! 



:: بازدید از این مطلب : 92
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

حالا میفهمم چرا آرمانِ تامرز دیدار هروقت بهش میگفتی از زندگیت بگو هیچی نمیگفتو سکوت میکرد اما همه سفره هایِ دلشونو واسش باز میکردن ! تنها کسی بود که از گفتن دردات بهش پشیمون نمیشدی ، چون میدونستی دردات تو دراش حل میشه و قرار نیست جایی فاش بشه ! کاش توام آرمان باشی ! نکنه آرمان فقط واسه رویاها بود ؟ 



:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

اینایی که به عشقشون خیانت میکننو به ینفر قول ازدواج میدنو میزنن زیرشو روشو اینا مث اینکه بلاگفا نمیان ؟ اینایی که به یکی میگن دوست دارمو نمیدونن این جمله تعهد میاره اینایی که دوتا دلو از هم جدا میکنن بلاگفا نمیان مث اینکه ؟ اینایی که دل آدمو میبرنو از فکرشون شبارو نمیشه خابید اینایی که یه ادمو با رفتاراشون وابسته میکنن بلاگفا نمیان مث اینکه ؟ اینایی که با حرفاشون دل ادمو میشکننو باعث میشن سالهای سال گریه امون چشای ادمو ببره بلاگفا نمیان مث اینکه ؟ بلاگفا رو باید اسمشو عوض کنیم بزاریم بلاگ گاع ، کسایی توش مینویسن و سیر میکنن که بگاع رفتن ! در هر زمینه ای استعداد پیدا میشه خب ، ماشالا بیشترمونم تو زمینه ی عشق و عاشقی و شکست استعداد داریم ، اینایی که بلاگفا نمیان باعث و بانیه غمایِ آدمایِ بلاگفان پس ؟ همینو جمع بندی کنیم ؟ یکی دلمونو به بازی گرفتو رفت ، بعد اون کل جسمو روحو ذهنمونم سرگرم بازی کثیفش شدن خب این بازی یجا تموم میشه من دو قدم جلوترم ، جر زد و رفت ، توام بهم بزن و فراموش کن ، تا کی میخای این عشقو به دوش بکشی ؟ عشق یطرفه ای که فقط نفس میده بیرون و گلوش خفه اس واسه نفس کشیدن ، منتظری من چی بت بگم ؟ بگم برمیگرده ؟ بگم غصه نخور میخرم برات ؟ بگم اشکاتو پاکن بیا بیا بریم نشونم بده یه چک بخابونم زیر گوششو دستتو بزارم تو دستاشو عشقتو بزور بچپونم تو قلبش ؟ هان ؟ رفیق خاهرم بردارم عمو دایی خاله دختر همسایه پسر همسایه همشهری هم وطن بخدا به همون خدایی که شماها میپرستیدش و من شب و روز باهاش دست به یقه ام اگه ینفر سهمتون باشه خدا اونو میذاره تو کاسَتون ولی اگه سهمتون نباشه حتی اگه دستاش چفت دستاتم باشه تهش جداییه ! من جلوترم منم تجربه کردم ، منم کشیدم ولی من جلوترم اما پیرهنم گیر کرده به میخ خاطراتو هی منو میکشه عقب ، نمیگم وضعم از شما بهتره ولی ارزوی خوشبختی کردم تموم شد رفت خداشاهده عکسش تو همین وبه ولی حتی نگاشم نمیکنم ! چون من الان دلم باور کرده که بدون من خوشحاله و عشق یعنی خوشحالی عشقتو بخای ، بذار زندگیشو بکنه توام زندگیتو بکن ، الان مثلن داش شهابمون بگه تو اگه لالایی بلدی بخون خودت خاب بری ، من میخونما لالاییم گوش عالمو ادمو کر کرده ، از اول شروع کنید میتونید میشه ، کافیه بخواید ، اگه نخای حرف من که هیچ حرف خدام تو گوشتون اثری نداره ! نامرده رفیقی که چش به عشق رفیقش داره ، نامرده پسریکه با چرب زبونی دل دختریو میبره و وابسته اش میکنه و ولش میکنه ، نامرده دختریکه همین کارو با یه پسر میکنه با همون پسریکه که همه میگن سنگدله چه میدونه احساس چیه ولی شبا دور از چشم خیلیا گریه میکنه داغونه ! تا کی بریم وب همدیگه از عشق و شکستمون بگیم ؟ تا کی از شبا و دلتنگیامون بگیم ؟ از خدام نمیخاد خجالت بکشید از خودتون خجالت بکشید به خودم میگم از خودم خجالت میکشم از خودم که باعث شدم از ریختو قیافه بیفته اسکلت شه ریختش ! بیا امشب گریه کن تمام درداتو تمام غصه هاتو تمام خاطراتتو گریه کن و امشب این روح زخمیو چال کن ، خوب نیست روح مرده سرگردون باشه ، بیا و چالش کن خاکش کن بیا از اول شروع کن ، میگن وقتی یکی میمیره یجا دیگه یکی بدنیا میاد ، امشب اون من قدیمیو چال کن و فردا صبح بزار یه من جدید چشاشو رو دنیا وا کنه ! بیا بزرگی کن واسه خودت ، واسه دلت .... 

 



:: بازدید از این مطلب : 86
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

 

بعد اونه که شده اسکلت ریختمون 

 



:: بازدید از این مطلب : 90
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

اهنگِ bad guy از خانوم بیلی آیلیش چقدر گوش نوازه ، ریتمشم دلنشینه ، میگن مریضه ، تب میکنه خسته میشه و اسم بیماریشو نمیدونم اما ظاهر خسته اش بخاطر همین بیماریِ عجیب غریبه ، یه مطلب میخوندم نوشته بود جاستین بیبر پدر مشخصی نداره و مادرش تو ۱۴ سالگی کلی مورد تجاوز قرار گرفته و بعدش جاستینو باردار میشه بطور ناخاسته و بعد از کلی استخاره نگهش میداره ! چقدرم خوشکله این پسر ، حالا بلا نصبت بلا نصبت اگه ما بودیم ننمون اینجور میکردو قرار بود بدنیا بیاییم قیافمون عین شمسی کوره میشد ! شانس نداریم اونجا فرعیاتشونم اصله مثل ما نیستن که ! درو بستمو رو پله ها نشستم ، به آسمون خیره شدم ، آبی با رگه های سفید ! امروز هوا گرم بود ، افتاب بیس چاری تو اسمون بود و هوا سوز سگ کش نداشت ، هوا ملایم بود مثل همین موزیک اول اهنگِ خانوم بیلی آیلیش ! به این فکر کردم که عجب همه چیو می بینی ! شبا چی ؟ ما نمی بینیم ولی تو می بینی ؟ تو که ادعای دوستی میکنی ، میدونی دوست کسیه که وقتی غمت گرفته میاد دستشو میذاره رو شونه ات بغلت میکنه میگه رفیق خودم حلش میکنم واست باهم درستش میکنیم گریه نکن درست میشه ، اما .....تو ؟ همیشه جاده ی بسمت تو یطرفه اس ؟ چه موقع دوطرفه اس ؟ وقتایی که کاسه ی زانومون از نماز دراد بیفته کف زمین ؟ وقتی کنار مادرم نشستم حالم از خودم بهم میخورد میدونی چرا ؟ چون اینجوری بارمون اوردی ! خودم میدونم چقد گناه کردم ، حسابش دستمه هنوز زوارِ مغزم در نرفته ، با خودم گفتم آسمون چقدر نرم حرکت میکنه چقدر اروم ولی متوجه شدم این از دوره فقط و اگه درونش غرق شی تورو مچاله میکنه ، گول ظاهر ارومشو نخوردم ، گوشه ی ابم میسوزه ، اینقد خودخوری کردم و پوست لبمو کندم که میسوزه ! این سردرد همیشه باهامه ، خوابم میاد ولی نمیتونم بخابم ! پلی وَ بازم پلیِ یه آهنگ ....! 



:: بازدید از این مطلب : 92
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

دلشو ندارم بنویسم ، امروز‌ هرکی از راه رسید گفت نماز بخون ، گفتم نمیخونم ، گفتن اها پس کافری شدی دیگه ؟ گفتم آره ، آبجی با خنده گفت یادم باشه امشب سرتو ببرم چون ما مسلمونا اگه کافریو بکشیم میریم بهشت ! گفتم جدی میگی ؟ خب واسه منم همینطوره ، اگه چنتا مسلمونو بکشم با کله میرم بهشت امشب همتونو مراقب خودتون باشید !! ابجی گفت دس به من نزنیا نجس میشم تو کافری ! مادرم روزه گرفته ، دیروزم روزه بود ، ابجی به مامان گفت عه مامان نزار بهت دس بزنه این کافره نجسه ! مامانم گفت این همیشه نجسه کفارشو باید بدیم ! نمیدونم چرا بین این بچه ها این اینجوری از اب دراومد ؟! گفتم باشه باشه بیا خودمو کشیدم کنار اصن به هیچکدومتون دس نمیزنم خوبه ؟ دین شما میگه نماز دین من میگه انسانیت ، دین شما میگه روزه دین من میگه پشت سر کسی حرف نزن ! ابجی گفت چه کافر با علمی ، علمم که داری ! و غش غش میخندید ؛ گفتم اره خب من کافر با علمم ! خیلی وقته بیرون نرفتم ، یه گوهی خوردم سرم درد میکنه ، بدمزه بود عوووق :| یکشنبه انتخاب واحدمه ! نمیدونم قرار چی بشه ولی بمن ربطی نداره ، دست و دلم به نوشتن نمیره ،  نمیدونم چه مرگم شده ، هم حوصلشو ندارم هم نمیدونم ، اوم جدیدن خیلی میخابم ، امروز هیچ مکان زیارتی بخت باز کنی نرفتم ، برخلاف بقیه که از حضـــرت زهرام شوهر میخان تو روز شهادتش ، پلاس میشن تو امامزاده و مسجدو غیره ! بنظر من هرکی میخاد بختش باز شه باید بره دم ایستگاه های صلواتی ، اونجا بخت باز کنیش قویه :)))) 



:: بازدید از این مطلب : 95
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

بنابر اجبار و نیاز و با نگاه به ته جیبم یه کره بادوم زمینی خریدم ۴۵ هزارتومن ! خودم بکشم یا شماهارو بکشم ؟ عین این بچه خارجیا صبحا بیدار میشم یکمشو میمالم رو نون میخورم :D به مادرمم گفتم تا وقتیکه این کره بادوم زمینی تموم میشه با اسم خارجکی صدام کنه ! کره بادوم زمینی با نون و چای شیرین :D صورتم عین فلجاس ، وقتی لبخند میزنم ماهیچه های صورتم یجوری میشن ، ابجی میگفت وقتی پیر شی یه خط عصبانیت وسط پیشونیت نقش میبنده بسکه بیس چار ساعت اخمویی ! 



:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

خیلی ناراحتم نیازی نیست واسه نشون دادن عمق غمم این جمله رو چندینو چند بار بنویسم ؛ مثل مادریم که میدونه دختر کوچولوش قراره بخاطر سرطان بمیره و دستش به هیچ جا بند نیست ، فقط نگاش میکنه و بی صدا گریه میکنه ، منم نگاش میکنم و گریه میکنم میدونم چند وقت دیگه قراره از دستش بدم ! 



:: بازدید از این مطلب : 89
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

دیشب سخت گذشت ، خیلی سخت ، هنوز صورتم پف داره ، زیر چشام ، گونه هام ، خودمو با قرص اروم کردمو سعی کردم بخابم ، دیگه هیچی واسم مهم نیست ، این لاک رو ناخنامو دوری از تو نشون میده باهم بحثمون شده ، نشون میده بازم باهم سر ناسازگاری داریم ، تو با من ؟ یا من با تو ؟ هیچک کاری باهات ندارم ، توام نداشته باش ، میدونم چطوری باهاش رفتار کنم ، میدونم چطوری دورش کنم از خودمو از احساسم ، میدونم چطوری از خودم دورش کنم ،میدونم خودت بهم یاد دادی خودت باعث شدی یاد بگیرم خودت یاد دادی چطور سرد شم ! 



:: بازدید از این مطلب : 92
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : perana

توی تاریکی نشستم ، زیر ناخنام خون لخته شده لبام خونیه ، صورتم خیس اشکه و به این فکر میکنم چرا بجنگم وقتی تهش بازنده ی قمار با خدام ؟ 



:: بازدید از این مطلب : 94
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 بهمن 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد